زیر و بم زندگی در آئینه

کافی بود مردم صدای تیتراژ این سریال را در کوچه و خیابان بشنوند، آن وقت بود که هر چه سریع خودشان را به خانه می‌رساندند تا آئینه را تماشا کنند. زمان پخش مجموعه آئینه، خیابان‌ها خلوت می‌شد و خیلی با اقبال مخاطبان رو به رو شده بود، چون این سریال جزو اولین مجموعه‌های اپیزودیک و به نوعی آغازگر سریال‌های ملودرام خانوادگی در تلویزیون بود.

در هر قسمت از این مجموعه در قالب داستان‌های مجزا و مستقل یکی از مسائل اجتماعی و خانوادگی به تصویر کشیده می‌شد و در پایان هر بخش، روش‌های ساده و بهتر زندگی کردن در سکانسی با عنوان زندگی شیرین می‌شود، ارائه می‌شد. این مجموعه با وجود سادگی‌هایش، اما طرفداران زیادی در میان مردم داشت و حتی در بازپخش‌های مجدد هم بارها دیده شد. در آن سال‌ها غلامحسین لطفی با وجود امکانات کمی که در اختیار داشت، تلاش کرد به مشکلات خانواده‌ها در قالب یک مجموعه بپردازد. ضمن این‌که او فقط یک مجموعه سرگرم‌کننده نساخت، بلکه تلاش کرده بود در قالب این اثر نمایشی، یک راه حل هم برای معضلات ارائه کند. آئینه یکی از سریال‌های موفق دهه 60 به‌شمار می‌رفت. یکی از جذابیت‌های سریال، انتخاب موضوع‌های آشنا و ملموس برای مخاطبان بود، مثل دعوای میان مادرشوهر و عروس، تعیین مهریه سنگین در روز خواستگاری و... همین‌ها باعث شد تا میان مردم گل کند. با وجود این‌که در آن سال‌ها مبحث روان‌شناسی فردی و خانوادگی خیلی میان خانواده‌ها جا نیفتاده بود، لطفی به این موضوع پرداخت تا بتواند از این طریق مردم را با این مباحث آشنا کند. در مجموع این سریال به زیر و بم زندگی و عیوب خانوادگی در قالبی هنرمندانه می‌پرداخت. از دیگر ویژگی‌های این سریال حضور بازیگران تئاتری بود که سعی می‌کردند خیلی روان نقش‌هایشان را بازی کنند تا مردم با شخصیت‌ها ارتباط خوبی برقرار کنند. در این سریال اسماعیل محرابی در کنار دخترش، آشا محرابی بازی می‌کرد. همچنین گوهر خیراندیش هم در کنار همسرش،جمشید اسماعیل‌خانی به ایفای نقش می‌پرداخت که تماشای آنها کنار هم برای مخاطبان خالی از لطف نبود.